وبلاگ داستان وشعر

داستان و شعر های طنز

وبلاگ داستان وشعر

داستان و شعر های طنز

شعر +18 خخخ

دوشنبه, ۴ بهمن ۱۳۹۵، ۱۱:۳۸ ق.ظ


سال ها بود تو را می کردم

همه شب تا به سحرگاه دعا

یاد داری که به من می دادی

درس آزادگی و مهر و وفا 

همه کردند چرا ما نکنیم

وصف روی گل زیبای تو را 

تا ته دسته فرو خواهم کرد

خنجر خود به گلوگاه نگاه 

تو اگر خم نشوی تو نرود

قد رعنای تو از این درگاه 

مادرت خوان کرم بود و بداد از پس و پیش

به یتیمان زر و مال و به فقیران بز و میش

یاد داری که تو را شب به سحر می‌کردم

صد دعا از دل مجروح پریشان احوال

وه که بر پشت تو افتادن و جنبش چه خوشست

کاکل مشک فشان با وزش باد شمال 

عوفی خسته اگر بر تو نهد منع مکن

نام عاشق کشی و شیوه آشوب احوال


عجب منحرفی نخند !!

این تسبیح من کوش؟!!

نخند برو لایک کن :))



۹۵/۱۱/۰۴
سید محمدرضا حسینی راکد

نظرات  (۱)

خخخخخخخ خوبه

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی