وبلاگ داستان وشعر

داستان و شعر های طنز

وبلاگ داستان وشعر

داستان و شعر های طنز

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر می بوسمت» ثبت شده است

دوستت دارم عزیزم بی امان می بوسمت/ بی مکانم تورا در هر مکان می بوسمت /

- پارک ملت یا که جمشیدیه،لای بوته ها / یا نشد در مستراح رستوران می بوسمت/

 - در اسانسور چون فضاخوب و زمانش اندک است/ میزنم هی دکمه ها را توامان می بوسمت/

 - گر خدا قسمت کند باهم زیارت می رویم / توی ولوو تا خود جمکران میبوسمت/

 - فنگلیسی ،ساده،ترکی،آمریکایی یا فرنچ/ لب فقط تر کن ببین با هر زبان می بوسمت /

 - می شود فاش کسی انچه میان من و توست/ موقعی که با فشار و پر توان می بوسمت/

- درد بعد از ماچ خالی را چه میدانی که چیست/ مردم و با این شرایط همچنان می بوسمت/

- با خیال بودنت هم می رو حمام و بعد/ چشم خود میبندم و صابون زنان می بوسمت /

 - شک ندارم با همین منوال اگر ما سر کنیم / عاقبت با عینک ته استکان می بوسمت/

- پشت پرده جای امن و بی نهایت راحتی ست / بعد بر نامه بمان سطح کلان می بوسمت......

۰ نظر ۲۲ آذر ۹۵ ، ۰۷:۵۴
سید محمدرضا حسینی راکد